رفاقت ما!

حاصل ضرب "رفاقت ما" باهم

میشود همین "دوری و دوستی"

نفرت!

اجاق نفرتت از کجا شعله ور شده
که هیچ وقت رنگ خاموشی به خود نمیگیرد..

تلنگری از جانب تو

ای کاش همیشه همینگونه بود!

تا کمی از تو غافل میشدم

مثل الان سوزنی فرو میرفت در پایم!

شهر مردگان

اینجا شهر مردگان،

بهتر است برای خود قبری دست و پا کنیم..

دروغ!

در شهر ما،
 آینه ها هم دروغ میگویند
مردمان که جای خود دارند..

فاضلاب

''فاضلاب سکوت میکند
و ما فکر میکنیم چاه گرفتگی ست!''

همسایه

صدای سگ همسایه خوش است

اما نوای حسین گوش خراش!

امان از این همسایه ها...

خدایی!

خدایی شدن

با

خدایی کردن

زمین تا آسمان فرق دارد

میدانستی جانم؟!

یاد قدیم

''بهتره کمی به سازه قدیم رقصید!''

کرکس کوفی

حیف آن شاهین و نجفی که روی توست
از این به بعد تورا اینگونه میخوانیم
''کرکس کوفی''

ته نوشت:
به مناسبت
مرگ مادر شاهین نجفی!

خره شیطون!

شیطون عجب خری دارد
یه دنیا را سورای میدهد
بازهم کوتاه نمی آید..!

غفلت من..

''غفلت من حکمتی است

که نه جهل میشناسد نه آگاهی..''

واجبات!

ای کاش فقط به واجبات اکتفا میکردی
همین مستحبات تورا از واجبات انداخت!

تزئینی

''جدیدا کتابها،
جای مجسمه ها را گرفته اند!''

علامت سوال!

''نقطه سره خط جا مانده!
حالا منم و یک دنیا علامت سوال..!''

توبه شکستن

شکستن توبه
مثل شکستن همان شیشه پنجره ی همسایه است
که هر بار قول میدادیم نشکنیم...

خیال هردویمان!

''دل تو از من پر است

و دل من از جایی دیگر''

دلت را از من خالی کن،

تا خیال هر دویمان راحت شود!

دلسوزی

''و
گاهی دلسوزی ها از سره خشونت اند''

شوخی

''اکثرا حرفای دل را

پای شوخی میگذارن!''

دانشگاه

جایی که ارزش ها لگد مال میشوند!