خدایا
از هر خطای من از سوی تو عطایی ست
از تو رو سفیدی و از من رو سیاهی..
اشک بنده ات تو را شرمسار میکند
و بر ما خشم تو هیچ اثری..
فکر نکنم بتوان اسمش را گذاشت شعر!
خدایا
از هر خطای من از سوی تو عطایی ست
از تو رو سفیدی و از من رو سیاهی..
اشک بنده ات تو را شرمسار میکند
و بر ما خشم تو هیچ اثری..
فکر نکنم بتوان اسمش را گذاشت شعر!
اینــــجا تهـــــران!
پایتخت "مد پرستی" ایران زمین
جایی که نه آشنا میشناسد و نه غریب
در این شهر
بنی آدم ابزار یکدیگرند نه اعضای یکدیگر
چراکه برادر کشی میکنند سر چندرغاز پولی..حک شده بر در و دیوار این شهر "عکس شهدا"
اما آنچه را میبینی در خیابان عکس شهدا ست..
راستی اینجا بیماران اورژانسی را مرده به حساب میآورند
چراکه آمبولانس هایشان هیچوقت به موقع به بیمارستان نمیرسند!
+بقیه متن در کاغذی جا ماند...
میزان "غلبه بر نفست" را
در "نماز های اول وقتت" ببین!
پی نوشت:
حال دانسته ام که عمری پیرو نفس خویش بودم
آخر هفته
چه "پارتی" بروی
چه "هیئت جواد مقدم"
فرقی نمیکند...!!
پی نوشت:
دیشب آنجا بودم
هرچه را دیدم الا عزا بر حسین!
بقیه ی گفتنی ها بماند...