ساعت 6 صبح بود...
حالا نوبت کنکور رسیده!
ما هم به سبب داشتن روحیه ی جهادی راه افتادیم.!
آدم که فتو فراوون با روحیه های گوناگون...
یکی قرآن به دست یکی تسبیح به دست !
یکی همراه با خانواده یکی تنها مثل خودم !
نشستیم سر صندلی و بعد از خوردنِ کیکِ کنکور...
مراقب گفت شروع کنید..!
ما هم زدیم به سیم آخر !!
جوان بودیم و خام...
اما فرصت ها در پیشِ رو هستند....!
خلاصه نبود اون چیزی که باید می بود ! .
اما باز هم فرصت ها در پیشِ رو هستند.........!