خدایا
همچی در دنیای تو برعکس شده
میبینی؟
هر قدمی که به سویت بر میدارم
صد قدم مرا از تو دور میکنند
توطئه میچینند تا مرا از چشمان تو بیندازند
تو بهتر از من آگاهی خدا
گله ی گرگ ها را گوسفندی باید مراقبت کند
میخواهم مال تو باشم
و آنان مرا میخواهند فقط برای منافع شخصی
با گذشت زمان
گرفتاری ها نیز عوض میشوند
هر برهه گرفتاری خاص خودش را...
الان معنای آزادی را بهتر میفهمم
آزادی یعنی اسارت
اسارت یعنی دنیا
دنیا یعنی مکافات
برای رسیدن به تو هفت خان سعادت را باید پیمود
به این نتیجه رسیده ام
زندگی بی تو یعنی خوشی
و با تو یعنی مشقت و سختی
خدایا
این جاده پر از فراز است و گاهی هم نشیب
نگذار کمر خم کنم
که سعادت را در گرو همین فراز ها میبینم
به امید دیدارت یا رب...