شعر نوشت

''قطعه شعری از بنده
که امـشب نــوشتـم ''


پــر پــرواز دو عــالم حسین است
زندگی با تو چه زیباست،حسینم
.
عــالمی دیــوانه ی زلــف حسین است
هرچه داریم و نداریم از توست،حسینم
.
آیینه ی خــدا نـما، حسین است
خدا را با تو کرده ام پیدا،حسینم
.
صراط المستقیم،صراطِ حسین است
عشــق با تــو میکند مـعـنـا،حسیـنم
.
روزی ما نوکران ز دستان حسین است
خدایـا دِه به ما روزیِ کـربــلای حسینم

برای شروع

یا صاحب الزمان،به تو آورده ام پناه

من همانم،همان از سر تا پا گناه

دعاهایم نمی شود حاجت روا

که شاید هم به خشم آیی از این نوا

منم آن گدای مسکین و درمانده

و اغلب،ز غافله جا مانده

اندک نظری کن به من،یا رب

من تشنه دیدن رخ آن یارم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعری نو پا از بنده

جمعه شب نوشتم

برای آنکه میتپد دل برایش!

علی علیه السلام

ز فرقت کِی اثر میکرد شمشیر!!

گمونم ابن ملجم یا علی گفت!!