فعل!

تنها فرق ما در یک فعل است!

"رسیدن" و "کشیدن"

من به تو و تو از من...

راز این فراق!

تو ابراهیم و من اسماعیل تو
وقتی بدست می آوری مرا
که قربانیم کنی برای خدا
 جانم!!

اعشار...

اعشار های مرا
با صفر های محبتت در آمیز
میخواهم شوم یک انسان حقیقی!

آخرین پیام

از تو برایم همین ماند
یک پیام "خداحافظ" !

گنجشک دل...

"گنجشکان دل من
بر درختان دل تو لانه کرده اند!"

مشق شب

''مشق شب من
نوشتن از توست!''

ماشین زمان!

ماشین زمان من تویی!
کافیست چشمانم را ببندم
و تو را تجسم کنم
همین کافیست برای سفر در زمان...

یاد تو!

''با یاد تو خوابیدن

همان مرگ تدریجی است!''

یک دنیا

دنیا اونقدراهم بزرگ نیست 

که میگی

''یک دنیا دوستت دارم''

تماشا!

'من میسوزم

و تو طبق روال

تماشاچی..!''

اسباب بازی

''دل من اسباب بازی تو بود!

هروقت خواستی به بازی گرفتی

و هروقت نخواستی انداختی دور!''

شخم

زمین دلم را با حرف هایت
شخم بزن!

بصیرت عشق!

''چشم بصیرت''

یعنی ندیده عاشق تو شدن!

پر زدن

''خاطرات

مرا پر نمیدهد

تا خودت!''

اعتیاد!

''اعتیاد به تو

نهایت پاکی است!''

فراموشی!

چای را فراموش کنی،سرد میشود!

پس ناراحت نشو

اگر در این رفاقت

سرد شده ام...!

روابط ما!

بر سر این روابط چه میگذرد! ،
که روزی در ''کنار هم''...
و روزی در ''مقابل هم''...

دست کشیدن

''دست به هر کاری میزنم
تا نشود روزی
که دست از تو بکشم...!''

سقوط آزاد

''سقوط'' با تـــــــــو
عین ''صعود'' است!

بعد از مرگم!

جای خالیِ تو را

با یک ''دسته گل'' پر میکنند

و جای خالیِ مرا

با یک ''نفر دیگر'' !

این است فرق بین

''من'' و ''تو''